«مراد از شاخ شيطان، حزب و گروه او مى باشد .»
در همين باره روايت ديگري از رسول خدا ص در صحيح بخاري به نقل از ابوسعيد خُدري آمده است:
«افرادى در مشرق زمين، خواهند آمد که قرآن را تلاوت كرده امّا از گلوگاه آنان تجاوز نميکند صبه اعماق وجود آنان نفوذ نميکند و از قرآن بهرهاي نمىبرند، اين گروه همانگونه از دين خارج ميشوند که تير از كمان خارج شده و ديگر به كمان باز نمىگردد. از پيامبر اكرم ص پرسيدند: اين فرقه چه نشانهاى دارد؟ حضرت فرمود: از نشانههاي اين گروه سرهاى تراشيده است .»
زينى دَحْلان، مفتى مكّه مكرّمه با اشاره به همين روايت، مىنويسد:«تصريح پيامبر اكرم ص به «سر تراشيدن» اين گروه، نشانه بارزي است بر يکي از شاخصههاي فرقه وهّابيت که تنها فرقهاي هستند كه به پيروان خود دستور مىدهند سر خود را بتراشند و اين صفت در هيچ يك از فرقههاى خوارج و بدعتگذارِ قبل از وهّابيت ديده نشده است... سيّد عبد الرحمن اهدل، مفتى منطقه زبيد، مىگفت: در نقد عقايد وهّابيت نيازى به تأليف كتاب نيست؛ بلكه همين حديث پيامبر ص كه از ويژگىهاى اين فرقه، «سر تراشيدن» را معرفى كرده، براى بطلان عقايد آنان كفايت مىكند؛ زيرا غير از وهّابيت هيچ يك از فرقههاى بدعتگذار، اين ويژگى را نداشتهاند. روزى محمد بن عبد الوهّاب به زنی دستور داد كه سر خود را بتراشد، او در پاسخ گفت: تو كه مىگويى زنان بايد سر خود را بتراشند؛ بايد دستور دهى مردان هم ريش خود را بتراشند؛ زيرا ريش مرد، همانند موى زن، زينت او محسوب مىشود. محمد بن عبد الوهاب پاسخي در برابر سخن اين زن نداشت .»
. «وَبِنَجْدٍ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيطَانِ أَيْ: أُمَّتُهُ وَحِزبُهُ»
عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص 59، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني، الوفاة: 855 هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت.
. «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَيَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ، يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ، ثُمَّ لاَ يَعُودُونَ فِيهِ حَتَّى يَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فُوقِهِ. قِيلَ مَا سِيمَاهُمْ. قَالَ سِيمَاهُمُ التَّحْلِيقُ. أَوْ قَالَ: ألتَّسْبِيدُ»
صحيح البخاري(الجامع الصحيح المختصر)، ج 6، ص 2748، حديث 7123، کتاب 100، كِتَاب التَّوْحِيدِ، باب 57، باب قرائة الفاجر والمنافق، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، 1407 - 1987، الطبعة الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.
. «فَفِي قَوْلِهِ سيمَاهُمُ التَّحْليقُ تَصْريحٌ بِهَذِهِ الطّائِفَةِ لأنَّّهُمْ كَانُوا يَأمُرُونَ كُلَّ مَنِ اتَّبَعُهُمْ أَنْ يَحْلِقَ رَأسَهُ وَلَمْ يَكُنْ هَذَا الْوَصْفُ لأَحَدٍ مِنْ طَوَائِفِ الْخَوَارِجِ وَالْمُبْتَدِعَةِ الَّذينَ كَانُوا قَبْلَ زَمَنِ هَؤلاَءِ... وَكَانَ السيّدُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ الْأهدَلِ مُفْتِي زُبَيدٍ يَقُولُ: لاَ حَاجَةَ إلَى التَّأليفِ فِي الرَّدِّ عَلَىَ الْوَهَّابيَّةِ بلْ يَكْفِي فِي الرَّدِّ عَلَيْهِمْ قَولُهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ سيمَاهُمُ التَّحْليقُ؛ فَإنَّهُ لَمْ يَفْعَلْهُ أحَدٌ مِنَ الْمُبْتَدِعَةِ غَيْرُهِمْ؛ وَاتَّفَقَ مَرّةً أنَّ إمْرأةً أقَامَتِ الْحُجَّةَ عَلَى إبنِ الْوَهّابِ لَمَّا أكْرَهُوهَا عَلَى أتْبَاعِهِمْ فَفَعَلتْ، أَمَرَهَا إبنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ أنْ تَحْلِقَ رَأسَهَا فَقَالَتْ لَهُ حَيْثُ إنَّكَ تَأمُرَ الْمَرأَةَ بِحَلْقِ رَأسِهَا يَنْبغي لَكَ أنْ تَأمُرَ الرَّجُلَ بِحَلْقِ لِحْيَتِهِ؛ لأنَّ شَعْرَ رَأسِ الْمَرأةِ زِينَتُهَا وَشَعْرَ لِحْيَةِ الرَّجُلِ زِينَتُهُ، فَلَمْ يَجِدْ لَهَا جَوابَاً»
فتنة الوهابية، احمد زيني دحلان، ص 19.
نظرات شما عزیزان: