موعودنامه

[ دو شنبه 16 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 10:57 AM ] [ ali ] [ ]
شیعه.....

می گن یه روز ، ﺩﻭ تا ﻭﻫﺎﺑﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻮﺍﺭﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ می شن
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺳﺖ . . .
تصمیم می گیرن ﮐﻪ شیعه رو ﺍﺫﯾﺘﺶ ﮐﻨﻦ؛
ﺍﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺑﺮﻡ ﻟﺒﻨﺎﻥ؛ ﺍﻣﺎ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺷﯿﻌﻪ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ؛اه اه اه نرفتم .
ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺤﺮﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ
قبول نکردم ؛ ﭼﻮﻥ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺴﺘﻦ . . .
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﻡ ﻋﺮﺍﻕ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻫﻢ ﭘﺮﺍﺯﺷﯿﻌﻪ
ﺍﺳﺖ؛
ﺭﻓﯿﻘﺶ ﮔﻔﺖ:ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺭﻭﭘﺎ؟؟ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻭﻧﺠﺎﻫﻢ ﺗﺸﯿﻊ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ؛
ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮﯼ
ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﺮﻣﯿﺨﻮﺭﯼ. . .
ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﺎ ﺧﺸﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ
ﺑﯿﺎﺭﻥ؛
ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺑﺸﻮﻥ ﺭﻭ
ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺳﻔﺮ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ؟ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ
ﺗﻨﻬﺎ جایی هست ﮐﻪ ﺷﯿﻌﻪ ﻧﺪﺍﺭه !!!



[ دو شنبه 16 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 10:47 AM ] [ ali ] [ ]

آخرالزّمان و حکومت جهانی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

اشاره:حجّت ‏الاسلام والمسلمین نجم الدّین طبسی در سال 1334 ه‍ .ش.در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدّماتی حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیت‏ الله‏ حاج شیخ محمّد طبسی آغاز کردند؛

امّا به دلیل شرایط نامناسبی که حکومت بعثی برای طلاّب حوزه‏های علمیّه فراهم آورده بود، ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدّس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدی، چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردی و حرم‏پناهی گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدی چون آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی و تبریزی بهره بردند.ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوی در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهی، تاریخی و کلامی نیز اشتغال دارند که از جمله این کتاب‌ها می‏توان به موارد «السّجن»، موارد «النفی والتّغریب»، «امام حسین(ع) در مکّه»، «عاشورا»، «چشم‏ اندازی از حکومت امام مهدی(ع)» ، «تا ظهور»، و ... اشاره کرد. لازم به ذکر است که آیه الله طبسی از اساتید مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم می باشند و سه سال است که درس خارج مهدویت ایشان در مرکز تخصصی مهدویت برگزار می شود.
آنچه در پی خواهد آمد، حاصل گفت‏وگوی ما با ایشان است که امیدواریم مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.
 با تشکّر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید، منظور از دو واژه «آخرالزّمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسم‏ الله‏ الرّحمن الرحیم. الحمدلله‏ ربّ ‏العالمین و صلّی ‏الله‏ علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
برای روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه تعبیر شده است. با مروری سطحی در جلد چهارم «معجم الأحادیث الامام المهدی(ع)» دیدم که در روایات ائمه طاهرین(ع) درباره عصر ظهور چنین تعبیراتی آمده است: «دولـ[ القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «یخرج قائمنا» و «الّذی یطهّر الأرض من أعداء الله؛ کسی که زمین را از دشمنان خدا پاک می‏کند». گویا بزرگ‏ترین افتخاری که ائمه معصومان(ع) به خود نسبت می‏دهند، برخاستن قائم از میان ایشان و برپایی دولت حق به دست آن حضرت است.
درباره «آخرالزّمان» هم به دو روایت از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) اشاره می‏کنم که در آنها به ویژگی‌های این دوران اشاره شده است: امام صادق(ع) در روایت مفصّلی پس از اشاره به سیره حکومتی
امام علی(ع)، خطاب به برید بن‏ معاویه که راوی این حدیث است، در توصیف زمان خود فرمودند: «به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتی برای خدا نمانده؛ مگر اینکه به آن حریم تعدّی و تجاوز شده است.» «ولا عمل بکتاب الله‏ و لا سنّه نبیّه فی هذا العالم؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنّت پیامبر او(ص) عمل نمی‏شود.». «ولا أقیم فی هذا الخلق حدّ منذ قبض الله‏ امیرالمؤمنین، صلوات‏الله‏ و سلامه علیه؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین، علی(ع) در میان این مردم حدّی بر پا نشده است.» پس از آن حضرت ادامه می‏دهد: «ولا عمل بشی‏ء من الحق إلی یوم الناس هذا؛ و تا این زمان به چیزی از حق عمل نشده است.» می‏توانیم بگوییم فتنه‏های آخرالزّمان، هتک حرمت‌ها، عمل نکردن‌های به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگی‌هایی که برای آخرالزّمان نقل می‏کنند، از وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، شروع شد؛ امّا اوج این ویژگی‌ها در دوران قبل از ظهور امام زمان(ع) نمایان می‏شود، آن هم به حدّی که به بیان برخی روایات، طلب و آرزوی منجی ورد زبان مردم می‏شود.
امام صادق(ع) در ادامه روایت می‏فرمایند: «امّا سوگند به خدا، دور روزگار به پایان نمی‏رسد تا اینکه خدا مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش برگرداند.» «و یقیّم دینه الّذی ارتضاه لنفسه و نبیّه؛1 و دینی را که برای خودش و پیامبرش می‏پسندد برپا سازد.»
در روایتی دیگر، امام باقر(ع) می‏فرمایند: «دولت حق بر پا نمی‏شود؛ مگر در شرایطی که ترس همه را فرا گرفته و همه کس و همه جا دچار فتنه و بلایا و زلزله و طاعون و دیگر بیماری‌ها شده باشند.»
«جنگ کشورهای عربی را فرا گرفته و در میان مردم اختلاف نظرها شدّت یافته است. «و تشتیت فی دینهم و تغییر فی‏حالهم؛ چنان مردم از حیث عقیدتی پراکنده شده‏اند و حالات آن دگرگون شده است.»، «حتّی یتمنّی المتمنّی الموت صباحاً و مساءً؛ چنان اوضاع عمومی سخت می‏شود که آرزوی مردم در هر صبح و شام مرگ می‏شود.»
در ادامه روایت درباره علّت این موضوع چنین می‏خوانیم: «من عظم ما یری من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا؛ از شدّت فشارها و ناراحتی‌ها و اینکه می‏بینند مردم همانند سگ به هم می‏پرند و یکدیگر را تکّه پاره می‏کنند.»
در ادامه روایت، حضرت، ظهور حضرت مهدی(ع) را چنین توصیف می‏کنند: «فخروجه إذا خرج یکون عند الیأس و القنوط من أن یروا فرجا؛2 هنگامی که همه مردم ناامید شده‏اند و دیگر هیچ امیدی برای فرج باقی نمانده است، آن حضرت ظهور می‏کنند.» خلاصه در این دوران افراد نه امنیّت و آسایش دارند و نه هیچ خیر و پناهگاهی می‏یابند و وقتی چنین شد، حضرت ظهور می‏کنند.

 یعنی حضرتعالی آخرالزّمان را همان دوران ظهور می‏دانید؟
اوج آخرالزّمان را، بله! اوج آن همان دوران نزدیک به ظهور است؛ ولی اصل آن همان طور که در روایت امام صادق(ع) دیدیم، از زمان شهادت حضرت امیر(ع) شروع شد.

 پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پیامبر آخرالزّمان یاد می‏شود؟
این دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا که پس از ایشان پیامبری نیست، آن حضرت پیامبر آخرالزّمان خوانده می‏شوند و همانطور که گفتیم آخرالزّمان هم محدود به دوران نزدیک ظهور نمی‏شود.

دوران ظهور حضرت چه ویژگی هایی دارد؟
دوران ظهور، دورانی است که حاکم آن امام معصوم(ع) است و بر کلّ جهان حکومت می‏کند و این حاکمیّت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقایسه با هیچ حکومت و حاکمیّتی نیست و آرزو و نوید همیشگی همه معصومان(ع) تحقّق این چنین حکومتی بوده است.
در چنین دورانی آیا ما تنها شاهد تحوّل در عرصه حکومت هستیم یا باقی عرصه‏ها هم دچار تحوّل می‏شوند؟
تحقّق حکومت امام زمان(ع) تحوّل عمیقی را در جهان، جامعه و انسان‌ها به‏وجود می‏آورد. این روزها شاهدیم که دولت‌های استکباری برای دست‌یابی به منافع و مطامع پست مادّی‏شان از آن سوی دنیا بلند شده و به منطقه خاورمیانه آمده‏اند، این همه جنایات مرتکب می‏شوند و با این حال، اصلاً ذرّه‏ای ناراحت و متأثّر نمی‏شوند؛ بلکه اسم این عمل شنیع را پیروزی می‏گذارند؛ امّا با ظهور امام زمان(ع) انسان‌ها چنان متحوّل می‏شوند که خودخواهی در آنها کشته می‏شود و به جای کشتن هم‌نوعان خود، به خدمت کردن به ایشان افتخار می‏کنند.
امام باقر(ع) در این زمینه می‏فرماید: «إذا قام قائمنا وضع‏الله‏ یده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛3 وقتی حضرت قائم(ع) ظهور کنند، دستشان را بر سر مردم می‏گذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال می‏یابد. طبیعی است وقتی کسی عقلش کامل شد و آرزوها و اخلاقیاتش تغییر کرد، به قول پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشّحناء والبغضاء؛4 دیگر کینه‏توزی از بین مردم رخت برمی‏بندد.» آیا تحوّلی از این بالاتر می‏توان تصور کرد؟ امام زمان(ع) چنان تحوّلی در افراد به وجود می‏آورند که وقتی اعلام می‏کنند، هر کس پول و جواهرات می‏خواهد، بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمی‏شود که او هم بعداً از کرده خود پشیمان می‏شود.5 علّت چنین حرکتی غنای مردم نیست؛ بلکه استغنایی است که در آنها پدیدار شده و تغییراتی است که در روحیات آنها به وجود آمده است. آن کسی که بلند می‏شود و ابراز نیاز می‏کند؛ چنان در دامنش پول و جواهرات می‏ریزند که نتواند جابه‏جا شود. او هم وقتی می‏بیند که فقط خودش بلند شده، پشیمان می‏شود و می‏خواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمی‏کنند.
چنین تحوّل عمیق و ریشه‏داری مختصّ انسان‌ها نیست؛ بلکه حتّی تجلّی آن را در حیوانات هم می‏توان مشاهده کرد. بنا بر بعضی روایات حیوانات درنده و غیر درنده با هم صلح می‏کنند6 و چوپان‌ها خیالشان از گرگ‌ها راحت است، تازه خود گلّه هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روی گندم‌ها و دانه‏های درشت نمی‏گذارند.7 حاکمیّت جهانی حضرت چنین تحوّلی جهانی را به دنبال دارد.

 عمده این تغییرها را در کدام عرصه‏ها می‏توان دید؟
در تمام عرصه‏هایی که شما به نظرتان می‏رسد، قطعاً شاهد تغییر خواهیم بود. طبق روایاتی که از امام صادق(ع) نقل شده: «إذا خرج القائم یقوم بأمر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید؛8 معنای این سخن این نیست که نعوذ بالله‏ ایشان دینی غیر از اسلام و کتابی غیر از قرآن می‏آورند؛ بلکه تحریفات در عرضه و تفسیر این دو، آن‌قدر زیاد شده که وقتی حضرت می‏خواهند اصل مطلب و صحیح آنها را بیان کنند، برای مردم همانند امر جدیدی نمود پیدا می‌کند. روش ایشان چیزی جز بیان قرآن و مفاهیم آن و احیای سنّت رسول‏الله‏(ص) نیست با این تفاوت که بر اساس اسلام اصیل وناب محمّدی(ص) در همه عرصه‏ها، تغییر و تحوّل به وجود می‏آورند؛ به عنوان مثال، براساس آنچه در روایات آمده است، تمام علومی که انبیاء برای بشریت از آدم تا خاتم(ص) آورده‏اند، دو حرف است حال آنکه در زمان حضرت مهدی(ع) علم بیست و هفت حرف خواهد شد؛9 یعنی حدود سیزده برابر. با این تحوّل عظیم علمی دیگر تکلیف همه چیز معلوم است که چه خواهد شد. فرهنگ، صنایع، اقتصاد، کشاورزی و خلاصه همه چیز دچار تحوّلی اساسی می‏شود. طبق بعضی روایات، در زمان ظهور حتّی یک وجب زمین بایر و لم یزرع روی زمین باقی نمی‏ماند10 و بیابان‌های مکّه و مدینه با اشاره حضرت به نخلستان مبدّل می‏شوند یا انارهایی که از باغ‌ها در آن دوران به عمل می‏آیند، به گونه‏ای هستند که می‏توانند چند نفر را سیر کنند11 یا سلاح‌هایی که حضرت از آنها استفاده می‏کنند، هر چند به ظاهر آهنین هستند؛ (من حدید) ولی در واقع چیزی غیر از آن12 و در سطح بالاتری است و اصلاً قابل قیاس با تسلیحات کنونی جهان نیست.
در خصوص امنیّت، الآن هر چند سازمان‌ها و تشکیلات بین‏المللی مدعی نظم و امنیّت جهانی بسیارند ولیکن جایی که حقیقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و دادخواهی کنند وجود ندارد و این همان چیزی است که در روایات از آن با تعبیر «لایجد ملجاء»13 یاد شده است. همین موضوع امنیّت در زمان ظهور به قدری تغییر می‏کند که از سویی حتّی اگر به اندازه مقدار غذایی که لای دندان می‏ماند14 حقّ کسی پایمال شده باشد، آن را باز می‏ستانند و از سویی دیگر خانم‌ها چه پیرزن باشند چه دختران جوان از یک سمت دنیا به سمت دیگر برای به جا آوردن حج مسافرت می‏کنند و احدی متعرّض آنها نمی‏شود.15
اگر روایات پیش و پس از ظهور را کنار هم بچینیم نکات جالبی به دست می‏آوریم:
پیش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان می‏رود و آرزو می‏کند که کاش جای آنها بود16 و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش می‏رود و به او می‏گوید: کاش تو هم بودی و از این برکاتی که ما بهره‏مند شده‏ایم، متنعّم می‏شدی17. یا پیش از ظهور خون‏ریزی مفصّلی در منا به‏ وجود می‏آید18 و پس از ظهور مردم آن‌قدر به حج اقبال می‏کنند که حضرت از آنها که طواف مستحبّی می‏کنند، می‏خواهند که مطاف را برای آنها که حج واجب دارند رها کنند19. مساجد پیش از ظهور زیبا و با شکوه اما خالی از مؤمنان و معنویّتند؛20 ولی پس از ظهور یکی از مساجدی که ساخته می‏شود پانصد در دارد که حکایت از بزرگی و وسعت آن می‏کند21 و آنها که می‏خواهند در نماز جمعه کوفه که به امامت حضرت برپا می‏شود، شرکت کنند، صبح زود هم که حرکت می‏کنند، باز موفّق به پیدا کردن جا نمی‏شوند.22
قبل از ظهور مرگ‌های ناگهانی (موت فجا\)، بیماری‌های متنوّع و همه‏گیر نظیر طاعون و وبا گسترش قابل توجّهی دارند23 و مرگ و میر زیاد چنان شایع می‏شود که درصد قابل توجّهی از مردم می‏میرند؛24 ولی بعد از ظهور امام زمان(ع) افراد چنان عمر می‏کنند که حتّی هزار فرزند بلاواسطه خود را می‏بینند25 که از آن علاوه بر کثرت اولاد، حدّ اعلای صحّت، سلامتی، نعمت و خدمات را می‏توان برداشت کرد. به طور خلاصه می‌توان گفت که این تحوّل در همه ابعاد و عرصه‏هاست.

 با توجّه به اینکه دوران پیش از ظهور سیاهی محض است و پس از آن روشنایی مطلق، گذار از آخرالزّمان به عصر ظهور چگونه رخ می‏دهد و چطور این دو دوره کاملاً متفاوت به هم متّصل می‏شوند؟
با گسترش یافتن و شیوع فشارها و مشکلات، خود به خود توجّه مردم به حکومتی که منجی موعود برپا خواهد ساخت بیشتر می‏شود و این فشارها مقدّمه‏ای است برای این دگرگونی‌ها و البتّه اصل این تحوّل یک به یک انجام می‏شود: «یصلح الله‏ له أمره فی لیله واحده».26

 از جمله صفاتی که برای حضرت در دعای ندبه بیان شده «هادم ابنیه الشّرک و النّفاق» است. آیا می‏توان از این بناهای شرک و نفاق که توسط حضرت در هم شکسته می‏شوند، مصادیقی را نام برد؟
در جوابتان بهتر است روایتی از امام صادق(ع) را بخوانم که در دل خود مطالب زیادی دارد. حضرت می‏فرمایند: «یصنع کما صنع رسول الله؛ حضرت مهدی(ع) همان کاری را که پیامبر اکرم(ص) کرد، انجام می‏دهند.» «یهدم ما کان قبله؛ همه بناهای پیش از خود را درهم می‏شکند.» «کما هدم رسول‏الله‏ أمر الجاهلیه؛ همانند پیامبر اکرم(ص) که بناها، اعتقادات، باورها و همه بافته‏های جاهلیّت را فرو ریختند، حضرت مهدی(ع) نیز همه آثار دوران جاهلیّت بشر را متلاشی می‏کنند؛ «و یستأنف الاسلام جدیدا؛27 اسلام را از نو بنا می‏کنند.»
گسترش رعب، وحشت، آدم‏کشی چیزهایی نیستند که برای کسی قابل تحمّل باشند؛ ولی همه اینها زیر سر مشرکان است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(ع) قرن‌ها قبل، نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «والله‏ لتسألن ماتؤمرون؛ یا هر آنچه را به شما می‏گوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصاری؛28؛ یا منتظر حاکمیّت یهود و نصارا بر خود باشید.» یا در جای دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنّصاری...؛29 چنان یهود و نصارا بر شما حاکم می‏شوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.»
مشرکان در دوره حاکمیّتشان، یک سری بافته‏ها، عقاید و فرهنگ را بر مردم تحمیل می‏کنند که از جمله عوارض آن، گسترش فساد، بی‏بند و باری، بی‏عفّتی و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در کنار حاکمیّت یهود، حکومت‌هایی دیده می‏شود که تشکیل شده از مشرکان، منافقان و همه آنهایی که ظاهراً همراه مردمند؛ ولی در حقیقت بقای خود را وامدار هم‌دستی و همراهی مشرکان هستند.
قبل از ظهور امام زمان(ع) دنیا گرفتار مشرکان؛ یعنی یهود و نصاراست که مصداق بارزش در جهان امروز همان آمریکا و مولود نامشروعش اسرائیل است که حکومت‌های دست نشانده‏ای که به جز رضایت آنها به هیچ چیز دیگری فکر نمی‏کنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتدای امر با تمام قوا با ایشان رودررو شده و جنگ خونینی با ایشان به پا می‏کنند. در این جنگ تمام عیار، حتّی سنگ‌ها و درخت‌ها به یاری حضرت و سپاهیانش آمده و ایشان را خطاب می‏کنند که یک یهودی یا دشمن خدا پشت من پنهان شده، بیایید او را بگیرید و بکشید.30
برخی روایات هم به جنگ حضرت با حکومت‌های عربی و دست نشانده‏های آنها اشاره می‏کنند که «علی العرب شدید»31 «لا والله‏ ما بینه و بینهم إلّا السّیف»32 البتّه نکته‏ای را که می‏بایست در اینجا یادآور شوم، این است که جنگ‌های خونین و شدید حضرت تنها با حکومت‌های مشرک و سردمداران شرک و نفاق است؛ والّا اصل حکومت ایشان حکومت سفاک و خونریزی نیست که بین عوام مردم شایع کرده‏اند.
حضرت با شیطان درگیر می‏شود33 که «إلی یوم وقت المعلوم»34 مهلت خواسته است؛ البتّه اینکه منظور همان ابلیس است یا شیطان بزرگ بماند تا زمانی که خود حضرت ظهور کنند.

 با استقرار حکومت حضرت چه کسانی از این نعمت بهره‏مند می‏شوند؟
اوّلاً طبق برخی روایات، همه در دوران امام زمان(ع) موحّد می‏شوند و دیگر هیچ حدّ و مرزی باقی نمی‏ماند که فلانی مثلاً یهودی یا نصرانی است: «له أسلم من فی السموات والأرض35؛ همه در دوران حکومت امام زمان(عج) مسلمان می‏شوند.»
نکته دوم اینکه با توجّه به بعضی دیگر از روایات که می‏فرماید: «وضع‏الله‏ یده علی رؤس العباد؛36 نه رئوس مؤمنان یا شیعیان، حضرت دست مبارکشان را بر سر تمام بندگان می‏گذارند و عقول همه بندگان کامل می‏شود و نه عقل جمعیّتی خاص.»
نکته سوم اینکه سرور ناشی از ظهور امام زمان(ع) حتّی شامل حال اهل برزخ و مردگان هم می‏شود؛37 یعنی علاوه بر شیعیان و کلّ انسان‌های زنده، مردگان هم از فرج بهره‏مند می‏شوند: «دخلتهم الفرحه»38.

 آیا می‏توان تعریف جامعی از حکومت حضرت ارائه کرد؛ به طوری که مشخّص شود، ابعاد، الگوها، قوانین و سیره‏ای که قرار است، ایشان برقرار کنند، چیست؟
می‏دانید که ما ده قانون یا ده دین نداریم. در نگاه ما دین و قانون حق جز یکی و اسلام نیست: «إنّ الدّین عند الله الإسلام»39. افتخار و هنر حضرت مهدی(ع) پیاده کردن همان چیزی است که رسول‏الله‏(ص) به بشر ارائه کرده‏اند؛ زیرا به فرموده قرآن «لقد کان لکم فی رسول الله‏ أسوه حسنه».40 به عبارت دیگر نه تنها سیره ایشان که سیره حضرت علی(ع) همان سیره رسول خدا(ص) بود و همگی افتخارشان این است که قدم جای قدم پیامبر(ص) می‏گذارند. البتّه نتیجه تأسّی و عمل به این سیره بنا بر آیه «ولو أنّ أهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض»41 وفور و نزول برکات از آسمان و زمین است و طبیعی است، در چنین حالتی دیگر زمین با اهل خود قهر نیست و رود و دریاچه‏ای خشک نمی‏شود و بسیاری مسائل از این قبیل وجود نخواهد داشت.

 آیا برای تحقّق چنین حکومتی زمینه‏سازی هم می‏توان کرد؟
پاسخ این سؤال به بحث انتظار برمی‏گردد که مرحوم مجلسی در جلد 52 بحارالانوار بیش از هشتاد روایت در این باره آورده‏اند که در بعضی از آنها از انتظار با تعبیری همچون «أحبّ الاعمال»42 یا «أفضل أعمال أمتّی»43 یاد شده و شخص منتظر را در برخی دیگر به کسی تشبیه کرده‏اند که در خیمه رسول الله‏ (ص) باشد.44 مسلّماً کسی که در خیمه رسول الله‏(ص) باشد برای تهاجم به دشمن و ویران کردن ابنیه شرک و نفاق در حالت آماده ‏باش به سر می‏برد یا وقتی حدّاقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهید بدر و احد بیان می‏کنند، معنایش این است که هر منتظر باید رنج و زحمتی معادل رنج و زحمت هزار شهید بدر و احد را تحمّل کند. به هر حال مردم باید با این موضوع و این فرهنگ و خود امام(ع) و دشمنان ایشان آشنا شوند و برای مردم روشن شود که دشمنان آن حضرت به دنبال چه می‏گردند و چه هدفی را دنبال می‏کنند.
به نظر حقیر بهترین وسیله برای آگاه کردن مردم، پیاده کردن فرهنگ مهدویّت و بر حذر داشتن آنها از فرهنگ ضدّ آن است. بهترین حالت آن هم وقتی است که حکومت به پا می‏شود. با برپایی حکومت و دست‌یابی به امکانات بیشتر، مسئولیّت هم بیشتر می‏شود. می‏بایست با استفاده از صدا و سیما و دیگر رسانه‏های گروهی ابعاد مختلف موضوع را برای مردم تبیین کرد و به معنای واقعی، برای برپایی حکومت امام زمان(ع) مقدّمه‏چینی نمود؛ البتّه در اینجا مجال پاسخ به آنها که با استناد به حدیث ضعیف السّندی اصل تشکیل حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال می‏برند، نیست و به همین قدر بسنده می‏کنم که به نظر بنده الآن اوجب واجبات و اهمّ مسائل تشکیل و حفظ حکومت اسلامی است.

 با گذشت بیش از دو دهه از آغاز انقلاب در ایران عملکرد اصل نظام را در این راستا چگونه می‏بینید؟
هر چند که انتظار بیش از این بوده؛ ولی بینی و بین الله کوتاهی نکرده‏اند.
یک تذکّر و درخواست هم از آقایان دارم، اینکه بیایید فرهنگ مهدویّت را مثل کتاب‌های مدارس که به تناسب سطوح مختلف سنّی نوشته شده، بازنویسی کنیم و برای هر مقطعی کتاب و اسلاید، سی‏دی، فیلم و برنامه‏های مختلف و مناسب داشته باشیم که در این راستا می‏طلبد، هم فضا و هم ابزار را به خوبی بشناسیم و هم مناسب‏ترین نحوه استفاده از ابزار را در شرایط کنونی اعمال کنیم. در ورود به این میدان هم ان‏شاءالله موفّق خواهیم بود.
 تاکنون در بین طلبه‏ها و عامّه مردم چقدر در زمینه فرهنگ انتظار کار شده است؟
راستش را بخواهید ما در برابر ساحت مقدّس امام زمان(ع) سراپا تقصیریم. آبرو و اعتبار ما طلبه‏ها به همین عمّامه‏هایمان است. این عمّامه‏ها هم اعتبارش به همان اصل و پشتوانه‏اش است. همانند پول که کاغذی عادّی است و با پشتوانه‏ای که در بانک مرکزی دارد، معتبر می‏شود. این احترامی که مردم به ما می‏گذارند، دستمان را می‏بوسند، وجوهات را برای صرف در امور مذهبی پیش ما می‏آورند و خلاصه یک جور دیگر نگاهمان می‏کنند، همه به دلیل آن بزرگوار است و متأسّفانه ما در واقع یک هزارم حقّی را که آن حضرت بر گردن ما دارند، ادا نکرده‏ایم.
از ساحت مقدّس امام زمان(عج) پوزش می‏طلبیم که سر باز خوبی برای ایشان نبوده و نیستیم؛ ولی امیدواریم به خوبی و بزرگی و بزرگواری خودشان ما را عفو کرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند.

 در پایان اگر مطلبی ناگفته مانده بفرمایید.
امیدواریم خداوند، عزّوجلّ، این توفیق را به ما بدهد که حکومت موعود جهانی را درک کنیم که ان‏شاءالله،‏ به زودی شاهدش خواهیم بود. امیدواریم که خیلی‏ها این ایّام را درک کنند و جزو یاران و سربازان حضرت باشند و باشیم و ان‏شاءالله‏ از اجر شهادت در جبهه ایشان که دو برابر اجر دیگر شهداست، بهره‏مند شویم.
در پایان این گفت‏وگو از شما و مجلّه وزین موعود تشکّر و تقدیر می‏کنم که سعی بلیغ دارید و مجدّانه در راه نشر فرهنگ مهدویّت و آشنایی با این بزرگوار تلاش می‏کنید و امیدواریم که خود آقا در دنیا و آخرت پاداش شما را عنایت فرمایند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، تشکّر می‏کنیم.

پی‏نوشت‌ها :
1 .محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج3، ص538-536.
2 .محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص231.
3 .همان، ج52، ص328.
4 .سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص152 به نقل از: نجم الدّین طبسی، چشم‏اندازی به حکومت مهدی(ع)، ص184.
5 .جامع احادیث الشیعه، ج1، ص34.
6 .محمّدبن الحسن الحرالعاملی، اثبات الهداه، ج3، ص542، ح521.
7 .عقدالدرر، ص159.
8 .الملاحم والفتن، ص97 به نقل از: چشم‏اندازی به حکومت مهدی(ع)، ص189.
9 .بحارالانوار، ج52، ص326.
10 .شیخ صدوق، کمال‏الدین و تمام‏النعمه، ج1، ص331.
11.الملاحم والفتن، ص152.
12.ر.ک: چشم‏اندازی به حکومت حضرت مهدی(ع)، ص118.
13.المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص514؛ عقدالدرر، ص150.
14.عقدالدرر، ص36؛ ملاحم، ص68.
15.شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص626؛ بحارالانوار، ج52، ص316.
16.عقدارلدرر، ص236 به نقل از همان.
17.الاذاعه، ص119، به نقل ازهمان.
18.بحارالانوار، ج52، ص374.
19.همان، ج52، ص190.
20.همان، ج52، ص375.
21.همان، ج52، ص330 و 337.
22.همان، ج52، ص269.
23.بیان الائمه(ع)، ج8، ص102.
24.بحارالانوار، ج52، ص337.
25.عقدالدرر، صص 99-90؛ کشف الاستار: ص137.
26.بحارالانوار، ج52، ص352.
27.الغارات، ج2، ص333.
28.در منابع عین عبارت یافت نشد.
29.مسنداحمد، ج2، ص398.
30.بحارالانوار، ج52، ص349.
31.همان، ج52، ص355.
32.همان، ج60، ص254؛ اثبات الهداه، ج3، ص551.
33.حجر (15)، آیه 38.
34.آل عمران(3)، آیه 83.
35.ر.ک: پاورقی 3.
36.بحارالانوار، ج52، ص328.
37.کامل الزیارات، ص30.
38.آل عمران(3)، آیه 19.
39.احزاب (33)، آیه 21.
40.اعراف (7)، آیه 95.
41.بحارالانوار، ج52، ص123.
42.منتخب الاثر، ح570.
43.بحارالانوار، ج52، ص146.
44.همان، ج52، ص126.

[ سه شنبه 10 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 10:5 AM ] [ ali ] [ ]
مدعیان مهدویت در دهه های اخیر

 

مدعیان مهدویت در دهه های اخیر(2)

 

 



- مدعیان سازمان یافته

در این فصل به برخی از مدعیانی می پردازیم که توانسته اند با جذب پیروان فراوان و انسجام و تشکیلات بالا و نیز جذب امکانات مادی و معنوی به صورت فرقه ای و گروهی، به قسمتی از اهداف خود برسند و دارای انشعاب ها و شاخه هایی در قسمت های مختلف کشور شده اند.

1. گروه الف. و

حدود 50 سال است که در تبریز و چند شهرستان دیگر گروهی به رهبری «الف.و» با تألیف کتاب و سرقت های علمی از منابع اهل تصوف و عرفان و... اقدام به برقراری جلسات به اصطلاح عرفانی و ایجاد انحراف در جامعه پرداخته اند. از سال 1375 کتاب های مبدأ و معاد، نبوت و امامت و سفر به کعبه جانان چاپ شد و در آن، ادعاهای خاصّ مربوط به مهدویت و... منتشر گردید. اکثر مطالب عرفانی آنان بدون ذکر منبع از تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار رونوشت شده است(1).
در سال های اخیر خانم الف، پرنفوذترین شاگرد وی به فعالیت پرداخته. او نیز 29 سال است به برنامه تفسیر می پردازد. برخی شاگردان مهمّ این گروه بعداً برگشتند و افشاگری کردند. تعداد قابل توجهی از خانم ها، حتی بدون اطلاع همسر و خانواده خود، به دیدار الف. و می رفتند. از جمله در 9/ 7/ 1384 یا در 18/ 2/ 1384 که در آن جا القاب و عناوین کاذب به آن ها داده می شده است و خانم الف برنامه عمومی چهارشنبه های خود را از مطالب علامه طباطبایی، آیت الله جوادی آملی و تعابیر دیگران استفاده می کرد، تا رد پایی از ارتباطش با الف. و نماند. وی نمازجماعت مستقل به امامت خود برای بانوان در تبریز‌[ حتی با وجود روحانی مسجد] برگزار، و میلیون ها تومان وجوه شرعی را بدون اجازه و قبض رسید، دریافت می کرد. مسایل شرعی را از طرف الف. و جواب داد و شرکت در برخی جلسات خود را واجب اعلام می کرد. خانم م. نیز از دیگر شاگردان برجسته وی به امور مشابه پرداخته است. البته آنان در مواقع خطر، مسایل را انکار کرده، تمام ادعاهای کشف و شهود را از تلبیسات شیطانی می خوانده اند(2).

ادعاهای الف. و

- یکی از ادعاهای اصلی وی- که در واقع مجموعه ای از ادعاهاست- آن است که مظهر صفات الهی است و با امام زمان ارتباط کامل دارد. همچنین از نفثات شیطانی مصون، و به اصطلاح از صادقین است(3). مجموعه این مطالب، نشانه ادعای عصمت توسط اوست.
- ادعای دیگر، اصل وجود نایب خاصّ در زمان غیبت کبری است. او گفته است: البته آن توقیع(4) نَه وجود نایب خاصّ را نافی است و نَه... تشرف به حضورشان را... این است که در تاریخچه زندگی برخی اشخاص بعد از مرگ شان ملاحظه شده که آن ها نایب خاصّ بوده اند، ولی به طور صریح خود را معرفی نکرده اند(5)[ شبیه ادعاهای شیخیه کرمانیه].

زمینه های گرایش مردم به گروه الف.و

الف: جذب با استفاده از القاب و عناوین و ایجاد روحانیت کاذب و احساس معنویت(6).
همان گونه که با دقت در تاریخچه مدعیان قبلی و نیز تحقیق میدانی روشن می شود، احساس معنویت کاذب و مقام های معنوی صُوری و تخیلی و نیز دریافت القاب و عناوین، عامل جذب پیروان، یا ادامه فعالیت آن ها در خدمت فرقه ها و مدعیان بوده است. همین عامل در جریان الف.و دیده می شود. در این جا به برخی از خطاب ها و القابی که وی درباره یاران خاصّ خود و نیز خطاب به شاگردان و اهل محفل خویش به کار می برد، اشاره می شود:
- خطاب به خانم الف. و متعلمین او: حتماً خواهر گرامی و افتخار اسلام! عارفه جلیل القدر! خانم الف عظمت این را فرموده اند. ای سالکه پاکدل؛ ای مربی گرامی مکتب مولا! که مدتی است در مقام تسلیم و رضا طالبین حقیقی را تحت تعالیم خود گرفته اید. شما خود یکی از ستارگان درخشان آسمان حقیقتید... قربان شما[!]، شما زهرای زمانید[!](7).
... این خواهر گرامی، نور دیده ما است، یگانه عزیز ماست(8).
خطاب به خانم م[ از شاگردان برجسته او]: و متعلمین او هزاران درود بر همای مناعت و استاد مُعظّمه قافله سالار متعلمین مکتب مولا!(9)
...استاد معظّمه؛ ای نور دیده ها؛ ای شهدای زنده! جانم فدای شما! به خدا اگر اجازه بدهید شما مقدسید...(10)
-[خطاب به متعلمین خانم الف] ای زائرین حقیقی کعبه جانان!... طبیب این جاست؛ کجا می روید؟... امروز شما به سرچشمه آب حیات رسیده اید. از این آب حیات بخورید(11).
ب: غفلت پیروان از تناقض ها
همان گونه که گفته شد، خانم امین پور[ از شاگردان برجسته اللهوردی خان] فرشته عصمت و حتی[ نعوذ بالله] زهرای زمان خوانده شده است و شاگردان این گروه خود را مبلغ اسلام و تشیع و مهدویت می دانند، حتی در جزوه های درسی و تفسیری آن ها گناه به شدت تقبیح شده است؛ از جمله می گویند: گناه، سم است... و از پیامبر نقل می کنند که: «معصیت، قلب را به هم می زند»(12) با وجود تمام این اعتراف ها مرتکب چنین مسایلی شده اند و آقای اللهوردی با عبارت دختران زیبا... ناز کنید... با آن ها سخن می گوید. ولی پیروان، یا آن که توجهی به این تناقض ها نکرده اند، یا باز هم با توجیهات سبک، خود را از سؤال و اشکال منع شده می دانسته اند و انکار و تردید را نشانه عدم معرفت و عدم رسیدن به حقیقت معرفی می کردند. [ جریانی که در دیگر گروه های مدعی اخیر مثل جریان سید ح.الف و دیگران ... و نیز گروه های قبلی مثل بابیت و بهاییت، نسبت به سؤال کنندگان، یا مخالفان انجام می شده است].
دیگر آن که در گفته های خود آورده که عده ای از دراویش و صوفیه گفته اند که:« احکام برای طهارت دل است و لذا دل که پاک شد دیگر لازم نیست نماز خواند، روزه گرفت، یا حجاب داشت...» و بدین صورت، کار صوفیه را رد می کنند، اما خودشان با تحریف احادیث و تفسیر به رأی قرآن به ارتکاب حرام های الهی[ با پوشش عرفانی] پرداخته اند(13).
- همچنین در سخنان مربوط به شب قدر گفته اند:« دین خود را جدی بگیرید که یکی از مصادیق مهمّ آن... مراقبت[ و نگهداری ] حجاب می باشد». ... «گفتنی است که حریم محرم و نامحرم، در مورد نامحرم های فامیلی، حساس تر از نامحرمان بیگانه است»(14) ولی برخلاف گفته ها در محافل خود، خانم ها با وضعیت خاصّی حاضر می شدند.

2. ح. الف

ح. الف متولد 1314، سال ها قبل از پیروزی انقلاب وارد حوزه علمیه مشهد مقدس شد. در سال 1342 با همکاری شهید هاشمی نژاد کانون بحث و انتقادات دینی را در مشهد تأسیس کرد، که به دلیل حضور شهید هاشمی نژاد، آن کانون مورد توجه قرار گرفت. در سال 1344 دستگیر می شود، ولی با تعهد به دوری از امور سیاسی، از افراد انقلابی اعلام برائت می کند و ساواک در نامه ای او را سالم می خواند. وی در بسیاری سخنرانی ها از فردی به نام « ملاآقاجان زنجانی» و تأثیرات او در افکارش نام می برد. حال آن که بزرگانی چون:‌ آیت الله عمید زنجانی و شبیری زنجانی از ملا آقاجان دفاع نمی کنند و او را رد می کنند. او؛ پس از انقلاب با طرح مسایل تزکیه نفس و دیدار با امام زمان به فعالیت هایی انحرافی اقدام می کند.

برخی فعالیت ها و دعاوی وی

1. ادعای واسطه فیض حضرت حجت بودن؛
2. ادعای مکاشفه؛
3. وادار کردن افراد به اعتراف به گناهان در برابر وی و نوشتن آن ها؛
4. دستورالعمل و کارت رسمی برای سیر و سلوک ظاهریت؛
5. تهیه زمینی برای بنای مسجد جمکران در مشهد؛
6. ادعای ارتباط دائم و دیدار با امام زمان و انتشار آن ها در کتاب ها و مجلات؛
7. ادعای مستجاب الدعوه بودن؛
8. انتشار رساله عملیه خود؛
9. یکی از یاران نزدیک وی نیز اعلام می کند که: ایشان یک تنه در زمان غیبت برای هدایت مردم حاضر شده است.
دعاوی مطرح شده، عامل جذب افرادی فراوان به تشکیلات او شده است. وی به رغم پذیرش اشتباه ها و انحراف هایش از سال 1379 همچنان به طور گسترده به فعالیت پرداخته است(15).

برخی زمینه های جذب افراد به طیف ح. الف

1. تشکیلاتی عمل کردن در مورد تزکیه نَفس

آن ها 7 مرحله از استقامت تا عبودیت را تعریف کردند، که افراد با امتحان کتبی و شفاهی، هر مرحله را گذرانده، با حضور و غیاب در جلسات و انتخاب استادیار و گزارش مرحله ای( که هر عضو در آن قرار دارد)، درواقع نوعی اطمینان به نفس و احساس شخصیت و موقعیت ممتاز برای افراد ایجاد کرده اند. شبیه این تشکیلات و عناوین به اصطلاح مقدس در بابیت و بهاییت و نیز دیگر مدعیان اخیر نیز دیده می شود؛ مثل عنوان حروف حی که به یاران اصلی علی محمد باب داده شده است و هدف، تطمیع و قانع کردن افراد با القاب و عناوین بوده است.

2. توجه افراطی به خواب و مکاشفه

یکی از یاران ح.الف گفته است: افراد به بهانه خواب، مکاشفه و... به منع تحصیل در دانشگاه به عنوان وظیفه، و ترک روال منطقی در زندگی وادار می شدند و وجود هوای نفس و شیطان، هم به ضمیمه آن رؤیاها زمینه برخی ادعاهای نادرست در امور دینی وی را فراهم می کرد.

3. رمان پردازی و شخصیت سازی و دروغ

توسط سران گروه و مریدان، این گونه اقدام می شد و مسایل کذب به تدریج با رنگ حقیقت تثبیت می شد. [ مانند شخصیت سازی به عنوان مُجدِّد دین و اسلام در قادیانیه و نیز شخصیت مُصلح در سودانی].

4. توجه زیاد به مسایل احساسی و ترویج مطالب سست

احساس بوی عطر معنوی در یک فضا، مشاهده نور، توجه افراطی و خاصّ به عریضه و چاه عریضه) و چنین عواملی باعث ایجاد توهم خاصّ در افراد ناآگاه و مریدان نادان می شد. درواقع جهالت به این نکته که نورانیت و نور معنوی، حالت حسّی ندارد و نورانیت مطرح شده در قرآن و روایات از سنخ دیگر است، سبب گرایش افراد به این ظواهر بی اساس شده است.

5. غفلت و توجه نکردن به وجود تناقض ها در رهبری تشکیلات

اساس کار، تزکیه نفس و دوری از خواهش های نفسانی بوده است، ولی خود سید حسن و برخی یاران اصلی وی عملاً در منازل مسکونی بزرگ و گران قیمت به سر بُرده، گاهی از مسافرت های خاصّ و تجهیزات ماهواره و نیز روابط غیراخلاقی نیز مضایقه نمی کردند. اما مریدان عادی و غافل، توجهی به این موارد نمی کردند، [ همان گونه که در بابیت و بهاییت، آموزه هایی مثل جست و جوی حقیقت، دوری از شهوات، عدم دخالت در سیاست و... دیده می شود، ولی درواقع با اجبار افراد به پذیرفتن مسایل، و طرد افراد شاکی و نیز همکاری با استعمار و آلودگی به شهوات، رهبران این فرقه ها تمام آن آموزه ها را نقض کرده اند].

6. جلوگیری از تفکر و سؤال و تحقیق در مورد مسائل

براساس گزارش ها، پیروان ابتدا با صفا و اخلاصی خاصّ وارد جلسات می شدند و هنگامی که هیچ تغییر روحی، در خود نمی دیدند و اشکال می کردند، در پاسخ مطرح می شد: شما باید تحمل کنید. یا گفته می شد: مراحل قبلی را درست انجام نداده اید. و با این کارها از سؤال و تردید، به اصطلاح، منع شرعی گردیده، آن را نشانه عدم خودسازی پیروان جلوه می دادند،[ همان گونه که بازگشتگان بهاییت، یا بابیت به عنوان ناقض امر الهی و ناتوان از دیدن حقیقت متهم شده اند].

7. ضعف علمی

بیش تر مطالب آموزش داده شده براساس کتاب های شخصی سیدحسن بود و حتی استادیاران این طیف، تنها چند کتاب بیش تر نخوانده بودند و طلابی که اطراف وی حاضر می شدند به بی رغبتی به تحصیل تشویق می شدند. این ضعف علمی خود باعث می شد که افراد به دلیل نداشتن قدرت تحلیل و نقد، ادعاهای ضعیف را، که مستند به برخی منابع ضعیف هست، بپذیرند.

8. انحراف های مالی و اخلاقی

آن ها به اسم معنویت و عرفان، توانستند زمین هایی تصاحب و درآمدهای سرشاری از مردم جلب کنند و جاذبه خاصی از این لحاظ به عنوان جلوه های پیشرفت این طیف، برای مردم عادی ایجاد شد. با این توجیه که اولیای الهی باید ثروتمند باشند، در ورطه تجملات افتادند و گاهی نیز به بهانه تدریس و ارشاد زنان و دختران، ارتباط های غیراخلاقی برقرار شد و افراد در یک مسابقه دست یافتن به این موقعیت های نفسانی قرار گرفتند.

3. علی. ی.

یکی از افرادی که در سال های اخیر ادعای خاصّ رابطه با امام زمان را داشته، آقای ع. ی است. وی متولد 1344تهران است. او به ادله ای از دانشگاه اخراج می شود؛ البته خود او معتقد است برای یافتن حقیقت و رسیدن به آنچه او را راضی می کند( و پس از فکر در مورد جریان امام حسین) تصمیم به ترک تحصیل می گیرد. پدرش در سال 1361 توسط گروهک منافقین به شهادت می رسد. او پس از ورود به عرصه اجتماعی و حضور در دانشگاه ها، متأسفانه در جمع بسیجیان و اعضای هیأت های مخصوص اهل بیت علیهم السلام، به طرح مسایل انحرافی می پردازد. مطالب او به سرعت در نقاط مختلف کشور و نیز از طریق سایت ها منتشر می شود. وی با طرح سلسله بحث هایی ادعای تسلط بر غیب کرده، می گوید که این ها را از پدرش به ارث برده است. بسیاری از مباحثش ظاهراً مستند به آیات قرآن و گاهی نظر بزرگان است که البته در جای خود نقد شده است در این قسمت برخی ادعاهای وی را که به مهدویت نیز ربط پیدا می کند، می آوریم:

- ادعای رجعت

در جایی گفته است:
« ... معلم[ منظور معلم غیبی منحصر به فرد وی است!] به من گفته است که: تو باید اولین کسی باشی که در صبح ظهور به او می رسی... ان شاء الله در سومین حمله از حملات جنگ اسرائیل... ماها می رویم ولی رفتنی که ان شاء الله هستم... قبل از شما ببینید که من آن جا جلوی شما هستم[ در آن جا] تا امیرالمؤمنین تشریف بیاورند [ می گویم] فعلاً من هستم بگو که فلان جا چرا این کار را کردی»(16).
وی در این جمله ها اطلاع از غیبت جانشینی و وکالت از ائمه در اداره امور انسان ها و نخستین رجعت کننده زمان ظهور را ادعا کرده است.

- طرح نظریه نصب در غیبت کبری

در جلسات ششم و چهاردهم مباحث « بسوی ظهور» بیان می کند که امام و رهبری به دلیل نصب خاصّ و معین امام زمان، ولیّ فقیه هستند و در جایی هم می گوید: امام زمان قسم خورده اند که از آن به بعد هیچ روحانیی را ولیّ فقیه قرار ندهند!

نظریه وجود هادی در زمان غیبت

او در خلال سخنرانی های خود از لزوم وجود فردی به نام « هادی» سخن به میان می آورد( هادی وقایع قبل و بعد از ظهور را مفصل بیان می کند) و در جلسه 29 نظام بشر می گوید: الان هادی در جامعه وجود ندارد و ما هم فقط سفره معانی باز کرده ایم ولی براساس همین سلسله دروس« به سوی ظهور» که حاوی نفی اهمیت فقاهت و نیز ادعای ارتباط خاصّ با غیب و ملکوت و... است، درواقع خود را مصداق هادی معرفی می کند که مقامش در حد ائمه هدی است.
وی حتّی حوادث زلزله ترکیه( پس از حادثه کوی دانشگاه) و مرگ اسحاق رابین را به خود نسبت می دهد و می گوید: ما از خدا خواستیم و او انجام داد. حتی در جایی به حضرت موسی هشدار می دهد که: جلوی اسرائیلی ها را بگیر، والا من خودم اقدام می کنم.
به نظر می رسد با توجه به ارائه چهره دیندار و انقلابی دلسوز و پشتیبان مظلومان جهان از خود، توانسته است جمع زیادی از افرادی را که به مدعیان دیگر نمی پیوستند به سوی خود گرایش دهد. اطرافیان وی نیز غافل از تناقض های موجود در کلام او( مثل درستی تفسیر قرآن یا بی فایدگی آن، فایده انقلاب و علم و فقاهت یا بی ثمر بودن آن ها، وجود یا نبود نایب خاصّ در زمان غیبت امام زمان و...) فریب کلام ظاهراً مستند او را خورده اند؛ اما با جمع بندی مطالب او و دقت علمی و دینی در آن ها، انحرافات روشن می شود؛ هرچند پیروان با تکیه بر ظواهر و توهم تقویت شدن حسّ غیبی خود(17)، چشم بسته، او را پذیرفته اند.

4. ک. ب

تاریخچه زندگی و فعالیت های وی(18)

او فرزند سید محمدعلی است، که در 1337 در بروجرد متولد شد. سال 1350 پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد حوزه علمیه شد، ولی جدیتی در کار نداشت. در سال 1358 فعالیت های شبه عرفانی خود را آغاز کرد، در سال 1374 دادسرا با گرفتن تعهد، او را از امامت جماعت منع کرد، ولی وی دیگر بار از سال 1378 در مسجد نور، نائب امام جماعت شد. قرآن درمانی از شیوه هایش بود. پس از درگذشت پدرش مردم را به سوی خود می خواند. او دارای شبکه مریدان و پاسخ رسی شخصی همراه با مُهر خاص بود. وی شب نامه ای منتشر کرد و نامه هایی به مجامع بین المللی و پاپ نوشت و خود را پیشوای مستقلّ مذهبی و مظلوم خواند. رسانه های بیگانه و عوامل ضدّ انقلاب، مانند نوری زاده به حمایت از او پرداختند؛ سرانجام در 15/ 8/ 1385 برای دستگیری وی اقدام شد.
او برای جلب نظر مردم کارهایی می کرد؛ مثلاً یک سال نماز عید فطر را با شمشیر و کفن خواند. در مسجد نور، درس هایی درباره مسأله ظهور گذاشته بود. روایات غیر معروف و احادیثی را که کسی مطرح نکرده می آورد تا بگوید چیز جدیدی آورده، و این باعث تردید و تغییر نگرش افراد به ظهور امام زمان می شد.
قرآن را به صورت خاصّ می نوشت و به گرفتاران می داد و آن ها می پنداشتند که شِفا دارد. با کارهای فرهنگی و نگارش مقالات در موضوعات مختلف، خود را صاحب رأی و نظر نشان می داد.
در مرحله سوم قرآن درمانی را به شکل سیّار ابداع کرد و کار را به دست تلفنچی سپرد و طرفدارانی پیدا کرد؛ از جمله زن ها هم که عاطفی تر بودند،( چون زن ها هم در این فرقه، مقام و منصبی می یافتند).
او با اشعار و روضه های خاصّ، افراد را می فریفت، تا پیروانش فراوان شوند.
در ادامه، دین را دارای دو قسمت اعلام کرد: سیاسی و ثبوتی. و وانمود می کرد که مسؤولیت الهی( از سوی خدا) دارد. برای جذب افراد می گفت: این جا شعبه قتلگاه کربلاست و ما کشته می شویم؛ لذا او در برابر نظام اسلامی می پنداشت واقعاً شهید می شود.

نقش استعمار و بیگانگان

او با رادیوهای خارجی مصاحبه، و خود را مظلوم معرفی می کرد؛ و این که حکومت ظالم است و می خواهد من را که طرفدار دین اصیل هستم، بگیرد. حسن مصری از انگلستان آمده، به او پیشنهاد می کرد که به راحتی می شود تو را از کشور خارج کرد. در ادامه با نوری زاده( نوکر استعمار) صحبت کرد و نوری زاده او را تشویق کرد که بر مسایل مذهبی تکیه نکن، بلکه روی مسایل سیاسی تکیه کن و ما حمایت می کنیم. این سخنان در انحراف او تأثیر داشت؛ لذا کاظمینی به سازمان ملل، پارلمان اروپا و پاپ نامه نوشت و خود را مدافع دین خواند و گفت: مظلوم هستم و آن ها به او گفتند: اعتبار و پشتوانه های مالی و قضایی و حقوقی خواهد رسید. وی نیز عده ای را فریب می داد که: ما مقدمه ظهوریم، این جا قتلگاه است. در شب آخر دستگیری، ماهواره ها تبلیغ کرده بودند و از مردم کمک خواسته بودند و گروهی آماده بود و هرکس سلاح سرد داشت آورده بود. آن ها با سوزاندن لاستیک و پارچه نویسی در کوچه به جذب افراد به تبلیغات مختلف پرداختند؛ مثل پخش نوشته هایی که تأکید می کرد او فرزند بیست و هفتم امام سجاد است.

زمینه های گرایش مردم به وی(19)

1.نوآوری و بدعت در سخنرانی ها و جلسات

- از جمله در سال 1385 جلساتی به عنوان ظهور تشکیل داد و با بهره گیری از روایات و تفسیر شبه عرفانی از قرآن افراد را جذب می کرد.
- او قبر پدر خود را از علائم ظهور، و حتی پدر خود را مظلوم و مقتول خواند.

2. سوءاستفاده از القاب و عناوین و آموزه های مهدویت

- از جمله در عکس ها و پوسترهای منتشر شده وی، القاب کهف المضطرین، مصلح خانه نشین، ناطق الدعوات و... مرجع تقلید... بکار رفته است و خود را بشارت دهنده حضرت مهدی نشان داده است.
- پس از مرگ پدر، او را نفس زکیه خواند. هوادارانش مردم را به خواندن قرآن در آن جا به دلیل نزدیکی ظهور فرامی خواندند.

3. ژست های تبلیغی و به اصطلاح شهادت طلبانه و قیام گونه

وی در برخی مراسم مذهبی، مثل نماز عید فطر با شمشیر و کفن به میدان می آمد و روشن است که این رفتار مردم را به یاد ظهور و قیام می اندازد.
در مرداد 1385 به هواداران اعلام می کند که وضوی خون می گیرد. هواداران نیز با سلاح سرد و گرم به تهدید و خشونت حتی بر ضدّ روحانیان و عابران بی گناه می پرداخته اند.
براساس آنچه در فیلم اعتراف وی وجود دارد برای تحریک دیگران، منزل خود را شعبه ای از کربلا اعلام می کند.

4. فعالیت های شبه عرفانی و عوام فریبانه

آیاتی از کلام الله را با گلاب و زعفران می شست و به مراجعان می داد تا مشکلاتشان حل شود؛ از جمله، « ن و القلم» را برای نانوایی، و آیه « السن بالسنّ» برای دندان درد.
با آن که نسبتی با آیت الله بروجردی نداشت از این عنوان استفاده فراوان می کرد. بارها اعلام می کرد که نسب او با 26 واسطه به امام سجاد می رسد و حتی عکس هایی با این عنوان را در روستاهای دورافتاده نشر می داد. این کارها را به جای ارائه مطالب علمی انجام می داد؛ همان گونه که خود اعتراف کرده مریدان من کم تر مسجدی بودند، ولی با روان شناسی کاری می کردم که آن ها مرا یک دعانویس کشوری یا بالاتر بدانند.

5. تساهل و تسامح در فعالیت ها

مسلم است که اگر یک مدعی، دافعه ای نداشته باشد و از منکرات و مفاسد جلوگیری نکند گروهی از مردم بیمار که به اصطلاح می خواهند دین و دنیا را با هم داشته باشند به سوی او روی می آورند؛ لذا وی گفته است: مسجدی ها کم تر به سراغ وی می آمدند، بلکه افراد فاسد و با پوشش ها و افکار نامناسب حاضر می شدند و چون وی حتی مخارج رفت و آمد آنان را تأمین می کرد، استادیوم آزادی را مملو از جمعیت مشتاق می ساخت.

6. حمایت مراکز استعماری و بیگانگان

باقی ماندن نام و نشان مدعیان، نیازمند حمایت مراکز و مراجع قدرت است. در مورد ک.ب نیز عناصر ضدّ انقلاب از وی حمایت کردند و حتّی برخی مجامع بین المللی در همین موضوع، بیانیه ای بر ضدّ ایران صادر کردند و به وی هم می گفتند: اگر مقاومت کنی، ناتو به ایران حمله می کند؛ همه چیز تمام می شود و تو رهبری دینی ایران را برعهده خواهی گرفت. اساساً وی از ابتدا با عوامل رسانه ای بیگانگان آشنا شد، که برخی از آن عوامل خود را شیعه و مرید او خواندند(20).

5. یمانی

سیدمهدی یمانی(سامی) که حدود سال های 1379 و 1380 فعالیت می کرد، در اطلاعیه های خود، اعلام می کند که [ به اصطلاح] نظام جمهوری اسلام شرک آلود است و او از طرف امام زمان مأموریت دارد آن را از بین ببرد. وی اطلاعیه هایی پیاپی به نام بانکیه 1 و بانکیه 2 و... صادر کرده است. قسمتی از بانکیه اول چنین است: به موجب شرایطی که در آغاز حرکت علنی و افشاگری پیشرو حضرت ولیّ عصر، به امر سامی سفیر آورده می شود به اطلاع می رساند... پس از ابلاغ این احکام،[ از سوی] آقا صاحب الزمان که جهد در جهت مهیا کردن ابلاغات از او بر همگان فرض است، همگان از انتظار آمدن[ درآیند] و تکلیف روشن می شود، و السلام. ماه صَفَر 1422»(21).
در بانکیه ی دوم اعلان می کند: قائم آل محمد، خُمس به غیرمعصوم را حرام می داند، و می گوید: امام زمان به قوای قهریه نیاز ندارد.
در بانکیه ی سوم، چهارم و پنجم، مسؤول نایاب شدن پدر خود را مسؤولان جمهوری اسلامی دانسته، سایتی را برای اطلاع رسانی و جلب حمایت از سوی مردم اعلام می کند. در مورد این مدعی هم به نوعی مخالفت نایبان امام عصر با تمام حکومت ها و خصوصاً حکومت ولایت فقیه اعلام گردیده، سوءاستفاده از عنوان مقدس سیادت نیز دیده می شود.(این مورد نیز در تحقیق میدانی بررسی شده و نتایج جالبی به دست آمده است).

6. احمد بن الحسن

احمد بن الحسن در سال 1384 ادعای نیابت امام عصر را داشت. وی در شوال 1426 اطلاعیه ای صادر کرد و دیگران را به مباهله و مناظره خواند:« انا ادعوا کبار علماء الطوائف و الدیانات الثلاث... فی کل ارض المباهله...»آورده است و گفت: اگر دعوت من را اجابت نکنید در عذاب الهی وارد می شوید. وی در پایان اطلاعیه خود را چنین معرفی می کند.
«المندوب علی المنقذ احمد الحسن وصی و الرسول الامام المهدی شوال 1426». جریان این فرد در سال های اخیر فتنه هایی در عراق ایجاد کرده است. طرفداران وی ادله ای چند را برای حقانیت وی می آوردند.
1. او خواب هایی دیده؛ لذا فرستاده امام زمان است.
2. ادعای مباهله بر ضدّ مراجع شیعه که چون مراجع نپذیرفته اند، او بر حق است.
3. علوم و حرف های جدید دارد که از سوی امام است و جز از امام صادر نمی شود.
4. دارای استخاره های درست است که با واقع نیز جور درمی آید. پس او حق است(22).
اعتماد پیروان بر خواب، استخاره و ادعای مباهله، به عنوان عوامل اصلی گرایش به این مدعی معرفی شده که در پژوهش میدانی این تحقیق نیز به عنوان بیش ترین عامل گرایش مردم به مدعیان، استنتاج شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1.عین کلمات این گروه و تطبیق آن با عین جملات کشف الاسرار در جزوه شاگردان سابق رهبر این گروه آمده است. که برخی را خلاصه ذکر می کنیم.
(1) نبوت و امامت/ 49= کشف الاسرار، ج8، ص 100.
(2)نبوت و امامت/50= کشف الاسرار، ج8، ص 10-12.
(3)نبوت و امامت/60= کشف الاسرار، ج8، ص 298.
(4) نبوت و امامت/60= کشف الاسرار، ج7، ص 458.
و...
2. نامه جمعی از شاگردان سابق خانم الف به آیت الله مجتهد شبستری، نماینده ولی فقیه در استان، 20/ 1/ 1386.
3.اقتباس از: نبوت و امامت، الف.و، ص 193 و 194 و 197؛ به نقل از: جزوه آگاهی از منابع ذکر نشده ع.الف.و، ص ب.
4. منظور توقیع نشان دهنده پایان نیابت خاص و غیبت صغرا است.
5. نبوت و امامت، ص 196؛ به نقل از: جزوه شاگردان سابق وی، قسمت دوم، ص 12.
6. جلسه اول، شنبه 6 ماه رمضان 1426، 10 آبان 1382، ساعت 9/25؛ به نقل از: جزوه دوم شاگردان سابق وی[ با عنوان آگاهی از رهبریت مستتر]، ص 13.
7. جلسه دوم، دوشنبه 26 ذی قعده 1424ق، 29 دی 1382، 9 صبح.
8. همان.
9. جشن نیمه شعبان، ساعت 11/30، تاریخ 29/ 6/ 1384.
10. همان.
11. جلسه هفتم، شنبه 26 شعبان 1426، 9 مهر 1384، ساعت 10/5.
12.سلسله درس های تفسیر قرآن و اخلاق، جلسه 301، سوره مبارکه بقره، آیه 283، تاریخ 20 محرم 1427ق و 10 اسفند 1384ش.
13.همان، جلسه 325، تاریخ 19 شعبان 1427، 22 شهریور 1385.
14. سخنرانی لیله القدر، 22 ماه رمضان 1426ق، 4 آبان 1384.
15.منابع این بخش، جزوه هایی از منابع قضایی و اطلاعاتی است که در جایگاه محفوظ است.
16.چهل شب با کاروان حسینی، شب اربعین، 23/ 2/ 1380.
17. وی در سلسله مباحث نظام عالم، به مخاطبان می گوید: در این مدت طینت[ و فطرت]‌برخی از شما که این جا هستید بیش از 200 درصد اصلاح شده است!
18.ویژه نامه کژراهه، (جام جم)، اسفند 1386، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مقاله فتاح غلامی، با عنوان کم سواد، پرادعا.
19.ویژه نامه کژراهه، اسفند 1386، جام جم.
20.همانند جریان دالگورکی و آشنایی وی با علی محمد شیرازی و امام زمان خواندن علی محمد توسط این سفیر روسی.
21. دروس استاد رضانژاد، مرکز تخصصی مهدویت، جلسه 6، شنبه 2/ 10 / 1385.
22.دروس استاد رضانژاد، مرکز تخصصی مهدویت، شنبه 2/ 10/ 1385؛ به نقل از: سایت های اینترنتی.

منبع: اسحاقیان، جواد؛ [بی تا]، پیچک انحراف (زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گرایش برخی از مردم به مدعیان مهدویت و نیابت در دو قرن اخیر)، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، دوم


[ جمعه 6 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 9:51 AM ] [ ali ] [ ]
مناظره یك دختر و پسر بر سر حجاب !

در جامعه دختر و پسری به هم می رسند...

* پسر: چرا خود را کامل نپوشانده ای؟

- دختر: من زیبا هستم و نمی خواهم آن را مخفی کنم....

* پسر: چرا فکر می کنی باید زیبایی ات را ارائه کنی؟

- چرا نباید ارائه کنم؟ چرا خود را نشان ندهم؟ من برای کسی این کار را نمی کنم، فقط دوست ندارم خودم را در حجاب مخفی کنم...

* حجاب که مخفی کردن خود نیست... حجاب مخفی کردن از ناخود است...

- من نمی خواهم کمالاتم را مخفی کنم، من یک زن زیبا هستم و با آنها که زشتند و خود را پوشانده ام فرق دارم، نمی خواهم اُمّل و عقب افتاده به نظر برسم...

* چه کسی گفته زیبایی جسم، تعیین کننده کمالات است؟ جمال با کمالات فرق دارد. آنها که در تاریخ به انسان های بزرگ و کامل شهرت داشته اند، آیا خود را به نمایش گذاشته اند؟ مثلاً حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای نشان دادن کمالاتش باید خود را نشان می داد؟ می دانی که اینگونه نشده است...

- اینقدر حضرت زهرا(س) را به سرم نکوبید... حضرت زهرا(س) برای اعراب 1400 سال پیش الگو بوده است... من دختر و زن امروزم... این روزگار اخلاق خودش را می طلبد...

* مگر قران نخوانده ای؟ آیه "رسول الله اسوة الحسنه" را خوانده ای ؟ خوب وقتی رسول خدا(ع) به قول قرآن کریم برای مااسوه حسنه است، مگر می شود دخترش نباشد؟ حدیث از امام زمان (عج) را نشنیده ای؟ که می گوید: فاطمه (س) دختر محمد(ص) برای من نمونه ای کامل است...؟(کافی ، ج6، ص48) پس چرا این محبوبه خدا را به زمان خودش و برای چند عرب محدود می کنی؟

- من دوست دارم به قانون روزگار خودم زندگی کنم، قانون عصر جدید..

* یعنی قانون عصر جدید با قانون خدا نیز باید متفاوت باشد؟ مگر نخوانده ای که در قرآن، سنت ها و قوانین خدا تغییر نمی کند؟همه تاریخ یک قانون نوشته شده دارد که لایق پیروی کردن است و آن نیز قرآن است که خداوند همه چیز را در آن تدوین کرده است...

- من آیه ای در مورد حجاب در قرآن سراغ ندارم...

* آیه 31 سوره نور ، و 59 سوره احزاب اشاره ای مستقیم به حجاب و عفاف در زنان دارد. سوره نور به نوعی سوره عفاف و حیا و حجاب است. شروعش نیز در قرآن نمونه ندارد. همه جا در قرآن می گوید: نازل کردیم این کتاب را، اما در سوره نور و آیه اول می گوید نازل کردیم این سوره را و عمل به آن را فریضه و واجب می داند...

- خوب چرا تو نباید چشمت را بپوشانی تا من راحت و آزاد پوششم را خودم انتخاب کنم؟

* در قرآن به من قبل از تو تذکر داده اند... آیه 30 سوره نور اول به چشم پاکی و حجاب مردان تذکر داده و بعد به شما. اما اگر کمی از روحیات مردان را بدانی، می فهمی مرد با یکبار دیدن زنی نامحرم ممکن است به گناه بیفتد و این به خاطر ضعف او در مقابل قوه جنسی خود است درست بر خلاف زنان. حتی در قرآن آیاتی داریم که مکر شیطان را ضعیف(۴/۷۶)، و مکر زنان را بسیار بزرگ می شمارد(۱۲/۲۸)...

- جمله ای زیبا می گویم از مردان و پسرانی که طرفدار آزادی پوشش من هستند، بشنو که جوابی برایش نداری: می گویند حجاب زنان و دختران میهنم، پلک چشم ماست. یعنی چرا او خود را به زحمت بیندازد، ما چشم خود را کنترل می کنیم.

* این هم حرف مضحکی است. مگر می شود تو هر گونه می خواهی در جامعه بگردی و دیگران همه با این اعتقاد خود را کنترل کنند. یعنی همه این پسران و مردانی که اینگونه می گویند، می خواهند تو آزاد باشی؟ یا اینکه می خواهند تو برای هوسرانی آنها آزاد باشی؟ وقتی خدا به مردان می گوید: چشمت را بپوشان و نگاهت را کنترل کن، بعدش هم به زنان دستور پوشش می دهد و این را برای شما، حتی اگر چشم مردان کنترل شود، بهتر می داند.

تاریخ را نخوانده ای: وقتی مردی کور به خانه رسول الله(ص) می رود و حضرت زهرا(س) خود را می پوشاند و از اتاق بیرون می رود، به نظرت نمی توانست به خاطر کوری آن مرد خود را نپوشاند؟ این در حالیست که حضرت زهرا(س) در جواب رسول خدا می گوید: او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و...

[+] . منتهی الامال، ج 1، ص 134.

این یعنی فقط دیده شدن و دیده نشدن مهم نیست، بلکه نفس اینگونه پوشش در جامعه بسیار مهم است، و پوشش در پاکی روح و روان و اعتقاد زنان و دختران تاثیر مهمی دارد...

دختر سرش را پایین انداخت و رفت...

دلم سوخت که چرا برخی از زنان و دختران میهنم کاری را می کنند که فقط مورد تائید شیطان ها و شیطان دوستان باشند...

خدایا همه ما را به راه خودت رهنما باش...

[ جمعه 6 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 9:48 AM ] [ ali ] [ ]
ویژگی یاران حضرت مهدی(عج)

آيا ياران اصلى امام زمان(عج) عصاره تاريخ‏اند و از ميان اين همه انسان‏هاى صالح و اولياى الهى انتخاب آنان چگونه صورت مى‏گيرد، يعنى آنها داراى چه ويژگى‏هاى مى‏باشند كه به اين مقام برگزيده شده‏اند؟!

انقلابى بزرگ و جهانى، نيازمند رهبران و مديرانى لايق، كاركشته، وارسته و پرتوان است كه هم پيروزى‏اش تأمين گردد و هم اهداف و برنامه‏هاى فراگير آن تحقق يابد. بستر زمان و تاريخ، دروازه ورودى انسان‏ها به دانشگاه مهدوى است؛ دانشگاهى كه در آن مليّت و قوميّت، مذهب، نژاد، مقطع زمانى و... مطرح نيست؛ بلكه فراملى، قومى، نژادى و انسانى است. براين اساس قيام مهدوى، به حدى گسترده و فراگير است كه در قلمرو آن، همه مليت‏ها و گروه‏ها - از گذشته تا حال و آينده - حضور دارند و حتى ملائكه الهى نيز در آن به ايفاى نقش مى‏پردازند.

پس از آنجايى كه در ميان ياران حضرت، پيامبران و اولياى الهى (چون عيسى، يوشع، خضر، اصحاب كهف و...) و هم از اصحاب پيامبر اسلام و اميرمؤمنان«ع» (چون سلمان و مالك، ابوذر و...) حضور دارند، مى‏توان گفت آنان عصاره تاريخ خواهند بود. علاوه بر آن كه خود حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه همه پيامبران و اوصيا و دارنده همه سنن و مواريث آنان است؛ به طور طبيعى يارانش نيز دارنده اين ميراث گران بها خواهند بود.

البته در مجامع روايى بر 313 يار خاص آن حضرت تاكيدات ويژه‏اى شده و اوصاف و خصلت‏هايى براى آنان شمارش شده است كه نشان مى‏دهد واقعاً آنان انسان‏هاى برتر، شايسته و برگزيده هستند و توان انجام اين مأموريت بزرگ الهى را دارند.

اوصاف ياران در قرآن‏

در قرآن، آياتى وجود دارد كه ويژگى‏هاى برشمرده آنها را، مى‏توان بر ياران خاص حضرت مهدى(عج) تطبيق داد و در بعضى از روايات نيز، بيان شده كه اين آيات در مورد مهدى(عج) و اصحابش باشد؛ از جمله مى‏فرمايد:

صلى الله عليه وسلم‏يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ»[1]؛

براساس اين آيه خداوند در آينده جمعيتى را براى حمايت دين بر مى‏انگيزد و اوصاف كسانى را كه بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند، چنين شرح مى‏دهد:

1. آنان عاشق خدا بوده و جز به خشنودى او نمى‏انديشند. هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. صلى الله عليه وسلم‏يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»

2. در برابر مؤمنان خاضع و فروتن هستند. صلى الله عليه وسلم‏أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

3. در برابر ستمكاران قدرتمند هستند. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ»

4. جهاد در راه خدا برنامه هميشگى آنهاست. «يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

5. ثابت قدم بوده و از ملامت كنندگان باكى ندارند. «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»

در پايان مى‏فرمايد: «به دست آوردن اين امتيازات (علاوه بر كوشش شخصى)، مرهون فضل الهى است كه به هر كس شايسته باشد، داده مى‏شود. «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ».

در روايتى از امام صادق«ع» اوصافى براى ياران حضرت مهدى بيان شده كه با اوصاف مذكور در آيه هماهنگ است‏.[2]

به طور كلى مى‏توان اوصاف، و ويژگى‏هاى ياران خاص حضرت را در روايات چنين شمارش كرد.

 

اوصاف ياران در حديث‏

شناخت عميق نسبت به خدا؛ امام صادق«ع» مى‏فرمايد: «در قلوب آنان (ياران مهدى)، نسبت به ذات خدا شكى نيست» [3]

و «آنان به وحدانيت خداوند آن چنان كه حق وحدانيت اوست، اعتقاد دارند»[4]

معرفت امام زمان(عج)؛ امام سجاد«ع» مى‏فرمايد: «آنان كسانى‏اند كه به امامت مهدى(عج) اعتقاد دارند»[5]

اخلاص؛امام جواد«ع» فرمود: «هنگامى كه براى مهدى، 313 تن از اهل اخلاص جمع شد، خداوند امر او را ظاهر خواهد كرد» [6]

اطاعت و فرمانبرى؛ امام صادق«ع» مى‏فرمايد: «اطاعت آنان از امام، بيشتر از فرمانبرى كنيز در برابر مولايش است» [7]

استقامت؛ آن حضرت هم چنين فرمود: «... گويا قلب‏هاى آنان مانند تكه‏هاى آهن است... محكم‏تر از سنگ است»

[8]جان نثارى؛ از امام صادق«ع» نقل شده است: «آنان پروانه وار شمع وجود امام را در ميان گرفته و او را با جانشان محافظت مى‏كنند (يحفون به)» [9]

برخوردارى از تأييدات الهى؛امام على«ع» فرمود: «... خداوند مردى (مهدى) را در آخرالزمان مى‏انگيزاند... او را به ملائكه‏اش تأييد كرده و انصارش را حفظ خواهد نمود» [10]

شهادت‏طلبى؛ امام صادق«ع» فرمود: «ياران مهدى، آرزو مى‏كنند كه در راه خدا به شهادت برسند»[11]

صبر و بردبارى؛امام على«ع» مى‏فرمايد: «ياران مهدى، گروهى‏اند كه به خاطر صبر و بردبارى در راه خدا، بر او منت نمى‏گذارند و از اين كه جان خويش را تقديم حضرت حق مى‏كنند، به خود نمى‏بالند و تكبر نمى‏كنند» [12]

شيران روز و زاهدان شب؛ امام صادق«ع» فرمود: «گويا من نظر مى‏كنم به قائم و اصحاب او در نجف و كوفه، سجده‏ها به پيشانى‏هاى آنها اثر گذاشته است؛ شيران در روز و راهبان در شب‏اند...» [13]

همدلى؛امام على«ع» فرمود: «ايشان يكدل و هماهنگ هستند» [14]

خواستار بركت؛ از امام صادق«ع» آمده است: «آنان بر فراز اسب‏هاى خود دست بر زين امام مى‏كشند و تبرك مى‏جويند» [15]

عبادت الهى؛ امام صادق«ع» فرمود: «در دل شب، از خشيت خداوند، ناله‏هايى دارند مانند ناله مادران پسر مرده» و «شب‏ها را با عبادت به صبح مى‏رسانند و روزها را با روزه به پايان مى‏برند»[16] شجاعت؛مام على«ع» مى‏فرمايد: «همه شيرانى‏اند كه از بيشه‏ها خارج شده‏اند و اگر اراده كنند كوه‏ها را از جا بر مى‏كنند» همان.

علم و بصيرت؛ امام على«ع» مى‏فرمايد: «پس گروهى در آن فتنه‏ها صيقلى مى‏شوند، مانند صيقل دادن آهنگر، شمشير را. ديده‏هاى آنان به نور قرآن جلا داده و تفسير در گوش‏هايشان جا گرفته است. در شب جام حكمت را به آنها مى‏نوشانند، بعد از اين كه در بامداد هم نوشيده باشند»[17]

حق ياورى؛ امام صادق«ع» مى‏فرمايد: «خداوند به وسيله آنها، امام حق را يارى مى‏كند»[18]

حكمت نورانى؛ از امام صادق«ع» نقل شده است: «گويى دل‏هاى آنان مشعل نورانى است (كان قلوبهم القناديل)»[19]

با توجه به اين روايات، روشن مى‏شود كه ياران حضرت مهدى(عج)، داراى چنان ويژگى‏ها و اوصاف برتر و كم نظيرى هستند كه به حق در اين مقام و موقعيت قرار گرفته‏اند و بدين جهت نقش مهمى در پيروزى آن قيام جهانى خواهند داشت.

 


[1] . مائده (5)، آيه 54..

[2] . ( بحارالانوار، ج 52، ص 308)

[3] . همان، ص 317..

[4] . بشارة الاسلام، ص 220..

[5] . كمال الدين، ح 1، باب 31، ح 2..

[6]. همان، ح‏2، ص 378-377..

[7] . بحارالانوار، ج 52، ص 308..

[8] همان، ص 307، ح 82..

[9] . همان، ص 308..

[10] . همان، ص 280،ح 6..

[11] . همان، ص 307، ح 82..

[12] . يوم الخلاص، ص 224..

[13] . بحارالانوار، ج 52، ص 386..

[14] . يوم الخلاص، ص 224..

[15] . بحارالانوار، ج 52، ص 308..

[16] . يوم الخلاص، ص 224..

[17] بحارالانوار، ج 52، ص 334، ح 64..

[18] . همان، ص 308..

[19] . همان..

[ جمعه 6 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 9:43 AM ] [ ali ] [ ]
نقش و جایگاه یاران در ظهور امام زمان(عج)

هر جنبش و انقلابي، به ياران و همراهاني نياز دارد. ياراني كه پايه‌هاي اصلي انقلاب‌اند و سنگيني آن را به دوش مي‌كشند. سستي و استواري هر يك از اين دو، با سستي و استواري ديگري ارتباطي تنگ اتنگ دارد؛

يعني هر اندازه حجم بناي انقلاب كمتر باشد، پايه‌هاي آن از استحكام كمتري برخوردار خواهد بود و به هر ميزان كه آن بنا، بلندتر و گسترده‌تر باشد، به ستون‌هاي محكم‌تري نياز خواهد داشت. با نگاه به حجم و گستردگي اين بنا مي‌توان دريافت بر چه پايه‌‌هايي، افراشته شده؛ همچنان که با تأمل در اهداف و غايات آن نيز مي‌توان، ميزان، حجم ابزار، وسايل مورد نياز و پديدآورندگان آن را پيش‌بيني کرد.

 

1- يکي از مهم‌ترين شرايط ظهور امام مهدي (عليه السلام) فراهم شدن ياران کارآمد است؛ ياران، همراهان و هم‌رزماني کارآمد و توان‌مند، که با فقدانشان، کار حکومت، هدايت و رشد به سامان نخواهد رسيد. دانستن ويژگي‌هاي ياران حضرت و تلاش در راه کسب آن‌ها، در واقع تلاش براي زمينه‌سازي ظهور و فرا رسيدن آن روز مبارک است.

2- آگاهي از ويژگي‌هاي ياوران امام زمان (عليه السلام) معياري است که به کمک آن، مي‌توانيم خود را محک زده و بدانيم که آيا در زمره‌ي ياران آن حضرت قرار داريم يا نه؟

برترين ياران حضرت مهدي (عليه السلام) افراد مخصوصي هستند که در اولين فرصت، خود را به حضرت مي‌رسانند. در روايات تعداد آنان 313 نفر به عدد اصحاب پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در جنگ بدر، مشخّص شده است.

امام صادق (عليه السلام) به فضيل بن عمر فرمودند:

«کأنّي اَنظُرُ إلی القائِمِ عَلی منبرِ الکوفة و حولَهُ ثلاثُ مائةٍ و ثلاثةٍ عَشرِ رَجُلاً عدةِ أهل البدرِ هُم أَصحَابُ الأَلوِيَـةِ وَ هُم حُكّامُ اللهِ فِي أَرضِه علی خَلقهِ»؛ «گويا مي‌نگرم قائم (عليه السلام) را بر منبر کوفه که سيصد و سيزده نفر به عدد اهل بدر، پيرامونش گرد آمده‌اند، آن‌ها مردان جنگاور و حاكمان خدا در زمين براي خلق اويند.»

ياران خاص که از آن‌ها به اصحاب امام مهدي (عليه السلام) ياد مي‌شود، چهره‌هاي حکومتي و اجرايي ايشان هستند. آن‌ها انسان‌هايي عادل، مقتدر، فقيه و کارآمدند که در تثبيت حکومت جهاني مولاي خود نقش اساسي دارند.

در برخي از روايات، ياران امام مهدي (عليه السلام) ده هزار نفر ياد شده و اين گونه آمده که تا آنان نيايند، قيام صورت نمي‌گيرد. امام صادق (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايند:

«سيصد و سيزده نفر ياران با او بيعت مي‌کنند. او تا هنگام کامل شدن ده هزار نفر در مکه، اقامت مي‌کند و سپس رهسپار مدينه مي‌شود.»

معناي روايت اين است كه ياران امام زمان (عليه السلام) منحصر در 313 نفر نيستند، بلكه اين تعداد كساني هستند كه در ابتداي قيام آن حضرت به گرد ايشان جمع مي‌شوند.

در آيات و روايات اگر چه از صفت‌هايي به عنوان ويژگي‌هاي ياران حضرت ياد شده است؛ اما بدون ترديد، يکي از پيام‌هاي اين روايات، برشمردن شرايط آرماني يک منتظر است. اهدافي که يک منتظر واقعي براي خود ترسيم مي‌کند و تمام توان خود را در راه رسيدن به آن‌ها به کار بندد و اوج‌هايي که يک شيعه در تمام قرن‌هـا و عصرها بدان‌ها چشم دوخته و خود را در مسير دست يافتن بدان‌ها قرار مي‌دهد.

 

 

 

 

[1] . شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 672 .

[1] . شيخ مفيد، الإرشاد، ج 2، ص 383 .

[1]. علامه مجلسی، بحارالانوار،ج 52، ص 323، ح 3 .

[ جمعه 6 / 9 / 1392برچسب:, ] [ 9:41 AM ] [ ali ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه